Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-06@20:18:05 GMT

پاسدار شهیدی که خودش را از بسیجی‌ها جدا نمی‌دانست

تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۶۲۴۱۵

پاسدار شهیدی که خودش را از بسیجی‌ها جدا نمی‌دانست

همکار شهید مدافع حرم مرتضی زارع گفت: آقا مرتضی همیشه در دوره‌های آموزشی تکمیلی، خودش را از بسیجی‌ها جدا نمی‌دانست؛ او همیشه کنار بسیجی‌ها بود و از آنها فاصله و جدایی نداشت.

به گزارش مشرق، محمد نیسانی گفت: تقویم را که مرور می‌کردم، دیدم که چقدر زود به شانزدهم آذرماه رسیده‌ایم؛ درست همین یک‌سال پیش بود که با کمک همکارانم در تدارک تهیه یک مستند برای ششمین سالگرد شهادت دو شهید مدافع حرم گردان ۱۰۸ امام حسین(ع) شهرستان برخوار بودیم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شهیدان مرتضی زارع و سجاد مرادی «آقا مرتضی» و «آقا سجاد» یکی از آن هزاران مدافع حرمی هستند که برای دفاع از حریم اهل‌بیت عصمت و طهارت به پا خواستند و در این مسیر توفیق شهادت نصیبشان شد.

شهید مرتضی زارع ۲ تیرماه سال ۱۳۶۴ در محله اسلام آباد خورزوق چشم به جهان گشود. شهید سجاد مرادی هم ۲۸ دی ماه سال ۱۳۶۱ در روستای آورگان (سد چغاخور) از توابع شهر بلداجی شهر بروجن استان چهارمحال و بختیاری چشم به جهان گشود.

این دو شهید مدافع حرم که سر انجام پس از ورود به سپاه، در گردان ۱۰۸ امام حسین (ع) شهرستان برخوار مشغول به کار بودند، پس از اعزام به سوریه، همزمان با هم در ۱۶ آذرماه سال ۱۳۹۴ به فیض عظیم شهادت نائل می‌آیند و پیکر پاک شهید زارع در گلزار شهدای محله اسلام آباد خورزوق و پیکر پاک شهید مرادی در قطعه مدافعان حرم گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده می‌شود.

حالا به مناسبت هفتمین سالگرد شهادت این دو رفیقِ شفیق، با چند تن از همکاران و همرزمانشان به گفت‌وگو پرداختم؛ ابتدا به سراغ فردی می‌رویم که خود از مدافعان حرم است اما تقدیر، شهادت او را محقق نکرد و با لب تشنه از چشمه برگشت.

عبدالرضا ملکیان می‌گوید: آقا سجاد و آقا مرتضی یکی از کسانی بودند که در گردان ما، همیشه خنده بر لب داشتند؛ واقعا با یکدیگر همکار و همرزم بودیم و حاضر بودیم برای یکدیگر جان بدهیم! مانند یک برادر رفت آمد و خانوادگی داشتیم و به مسافرت می‌رفتیم؛ خوش اخلاقی آقا مرتضی و آقا سجاد آنقدر محرز شده بود که حتی خانواده‌هایمان هم این را می‌گفتند.

یکی دیگر از ویژگی‌های این دو شهید بزرگوار، سادگی و بی‌ریایی بود و همیشه رضای خدا را مدنظر داشتند.

در سختی‌ها خم به ابرو نمی‌آورد

ملکیان با بیان یک خاطره مصاحبه را ادامه می‌دهد: یک روز باران شدیدی بارید، خانه آقا مرتضی طبقه همکف بود، باران به قدری شدید بود که آب به داخل خانه آقا مرتضی رفته بود و همه وسایل زندگی‌‎اش غرق در آب بود؛ فرمانده گردان آن روز با آقا مرتضی تماس گرفت و جویا شد که چرا سر کار نیامده، بعد از اینکه آقا مرتضی داستان را برای فرمانده گردان تعریف کرد، فرمانده گردان هم تدبیر کرد و گفت امروز همه باید به کمک آقا مرتضی برویم.

در آن شرایط شاید هر کس دیگری بود، خیلی بهم ریخته و عصبی بود از اینکه تمام وسایل زندگی‌اش غرق در آب شده ولی آقا مرتضی خم به ابرو نیاورد و می‌خندید؛ در تمام سختی‌ها ما اخم آقا مرتضی را ندیدیم و مدام خنده بر لب داشت.

پاسداری که خودش را از بسیجی‌ها جدا نمی‌دید

آقا مرتضی همیشه در دوره‌های آموزشی تکمیلی، خودش را از بسیجی‌ها جدا نمی‌کرد. بعضی وقت‌ها می‌شد که در دوره آموزشی تکمیلی، چادرهای فرماندهان و عوامل با چادرهای بسیجیان کمی فاصله داشت، آقا مرتضی همیشه کنار بسیجی‌ها بود و از آنها فاصله و جدایی نداشت. او به طور عجیبی با بسیجی‌های گردان اُخت شده بود و با هم گرم می‌گرفتند.

به سراغ یکی دیگر از همکاران شهید مرتضی زارع می‌رویم؛ او تجربه دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه را نداشته اما مدافع حرمِ جمهوری اسلامی ایران است.

سعید آقابابایی در ابتدای مصاحبه از تاریخچه ورود شهید زارع به سپاه می‌گوید: آقا مرتضی از سال ۱۳۸۹ پس از طی کردن دوره‌های آموزشی، مستقیم به گردان ۱۰۸ امام حسین(ع) معرفی و از همان سال آشنایی‌ما با ایشان شروع شد.

او درباره ویژگی‌ها و خصلت‌های شهید زارع مانند همکارش می‌گوید: آقا مرتضی دو خصلت خیلی خوب داشت، یکی اینکه اهل نماز شب بود و دوم اینکه بسیار خوش‌رو، خوش‌برخورد و خوش‌اخلاق بود.

خاطره جالبی از نماز شب خواندن شهید زارع

آقابابایی با بیان خاطره‌ای از شهید زارع مصاحبه را پی‌می‌گیرد: یک شب با یکی از دوستان درحال عزیمت به یک ماموریت کاری بودیم؛ همکارم همینطور که در تلفن همراهش درحال زیر و رو کردن مخاطبینش بود، ناگهان گفت «زنگ بزنیم آقا مرتضی ببینیم بیدار هست یا نه». ساعت ۲ بامداد بود، تماس گرفت، دو بوق خورد و آقا مرتضی گوشی را جواب داد. بعد از سلام و احوال‌پرسی، همکارم به آقا مرتضی گفت «کار خاصی نداشتم فقط خواستم بیدارت کنم که نماز شبت را بخونی» آقا مرتضی هم در جواب از او تشکر کرد.

بعدها که شهادتش محقق شد، همسر شهید زارع تعریف می‌کرد که آن شب خیلی خوشحال بود و واقعا باور کرده بود که مخصوصی برای نماز شب خواندن او را از خواب بیدار کرده‌اند.

روایت از خودگذشتی شهید زارع به زبان یکی از بسیجیان

در آخر به سراغ یکی از بسیجیانی رفتیم که دلیل جذب و تداوم حضورش در گردان ۱۰۸ امام حسین(ع) برخوار را اخلاق خوب آقا مرتضی و آقا سجاد عنوان می‌کند؛ جمالی با بیان یک خاطره از شهید زارع، مصاحبه کوتاه خود را آغاز می‌کند: یک روز برای برگزاری یک رزمایش به اردوگاه قدس رفتیم، زمستان بود و هوا سرد، من لباس گرم همراه خود نداشتم، به سراغ آقا مرتضی رفتم و به او گفتم من سردم است؛ او بدون اینکه بگوید به من ربطی ندارد اورکت سپاهی خود را از تن درآورد و به من داد.

۱۰ دقیقه بعد دیدم که خودش از سرما درحال لرزیدن است، صدایش کردم و به او گفتم «آقا مرتضی شما که خودتون دارید می‌لرزید؟!» او در پاسخ به من گفت «تو یک درخواستی از من داشتی، من توانستم این درخواست تو را اجرا کنم» من هم سریع اورکت را از تن درآوردم و به او دادم و یک بوسه هم بر پیشانی‌اش زدم و خندیدم و رفت.

این خاطره آقا مرتضی من را خیلی آتش زد و هر جا عکسش را ببینم و اسمی از او بیاید، یاد این خاطره می‌افتم و واقعا دلم برایش می‌سوزد.

منبع: فارس

منبع: مشرق

کلیدواژه: قیمت شهدای مدافع حرم شهید مدافع حرم خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت آقا مرتضی هم مرتضی زارع شهید زارع مدافع حرم آقا سجاد نماز شب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۶۲۴۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اولین فرمانده گردان در تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) که بود؟

به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، سردار سید علیرضا ربیعی به یاد دارد که وقتی هنوز تیپ ۲۷ تشکیل نشده بود و حاج احمد متوسلیان و یارانش در کردستان حضور داشتند، یک روز جمعی از پیشمرگان مسلمان کرد را می‌بیند که از توان جسمی یک رزمنده به وجد آمده بودند. خودش را به جمع پیشمرگان می‌رساند و می‌شنود که آنها از رزمنده‌ای به نام «حسین قجه ای» تعریف می‌کنند.

ربیعی می‌گوید: یک جمعی از نیرون‌های پیشمرگ مسلمان کرد را از روانسر فرستاده بودیم تا کمک حال نیرو‌های خودی در ارتفاعات دزلی باشند. آنجا درگیری رخ داده و تعدادی از بچه‌های ما شهید و مجروح شده بودند. پیشمرگ‌ها که رفتند و برگشتند، همگی از موضوعی تعجب کرده بودند. علت این حالت شان را پرسیدم، یکی از آنها گفت: «در دزلی دو نفر از رزمنده‌ها شهید شده بودند. آنجا ارتفاعاتی دارد که نه کسی می‌تواند بالا برود و نه کسی می‌تواند پایین بیاید. یک همچین وضعیت صعب العبوری دارد. اما همان جا دیدیم یک رزمنده ریز نقش به نام "حسین قجه ای" پیکر دو شهید را یکی روی این دوش و دیگری را روی دوش دیگرش انداخته و دارد از دزلی پایین می‌آورد. تعجب کردیم ما که زاده و بزرگ شده محیط کوهستان هستیم، چنین توانی نداریم. آن وقت این جوان چطور می‌تواند چنین قوتی داشته باشد؟»

*پهلوان ریز نقش

حسین قجه‌ای متولد سال ۳۷ در زرین شهر اصفهان و ساحل زاینده رود بود. از نوجوانی به رشته کشتی پرداخته و مقام‌هایی هم کسب کرده بود. (قهرمانی کشتی جوانان کشور یکی از همین عناوین بود) ریزاندام، اما بسیار قوی بنیه بود و سال‌ها حضور در گود کشتی، تن و جسمش را به غایت ورزیده کرده بود. او پهلوانی بود که از گود کشتی به اوج پرکشید و روی جاده اهواز- خرمشهر، آسمانی شد.

شهید همدانی در خصوص شهید قجه‌ای می‌گوید: «وقتی برای اولین بار او را دیدم، از گوش‌های شکسته و تن ورزیده اش متوجه شدم که کشتی گیر است... بچه‌های گردانش او را خیلی دوست داشتند. مدام مثل یک دسته پروانه، دور حسین قجه‌ای می‌چرخیدند و می‌گفتند برادر قجه‌ای تو را به خدا مواظب خودت باش، چرا این‌قدر جلو می‌آیی؟ برادر قجه‌ای، لازم نیست شما آر پی جی دست بگیری، پس ما چه کاره‌ایم؟ برادر قجه‌ای، دیدی چطور بعثی‌ها را عقب زدیم؟ اگر باز جلو بیایند، به یاری خدا، بیچاره‌شان می‌کنیم».

همین دل قرص و نترس حسین قجه‌ای بود که سرش را روی جاده اهواز- خرمشهر به باد داد! او و گردانش در مرحله اول عملیات الی بیت المقدس روی این جاده غوغا کرده بودند. حسین روز شهادتش آن قدر آر. پی. چی زده بود که از گوش‌های شکسته اش خون می‌آمد. در لحظات آخر وقتی که می‌خواست رخ به رخ یک تانک، آر. پی. چی شلیک کند، همزمان تانک نیز به سمت او شلیک کرده بود. گلوله تانک درست کنار حسین منفجر شده و تنش را کاملا سوزانده بود. به قول یکی از همرزمانش که با پیکر او رو به رو شده بود، جای سالمی در تن حسین باقی نمانده بود.

*تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص)

زمانی که حاج احمد متوسلیان و حاج محمد ابراهیم همت از کردستان به دوکوهه آمدند تا تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) را به همراه سرداران شهیدی، چون محمود شهبازی و حسین همدانی تشکیل بدهند، برای اولین گردانی که قرار بود در این تیپ شکل بگیرد، حاج احمد متوسلیان سراغ حسین قجه‌ای رفت و او را به عنوان فرمانده اولین گردان انتخاب کرد. نام حسین قجه‌ای در تیپ محمدرسول الله (ص) با گردان سلمان عجین شده بود. او با همین گردان وارد عملیات فتح المبین شد و دو گروهانش را فرستاد تا در اولین شب عملیات، توپخانه دشمن را روی تپه‌های علی گره زد به صورت سالم تصرف کنند. روی آن تپه ها، دو گروه از توپخانه‌های دشمن قرار داشتند که یک گروه را نیرو‌های حسین قجه‌ای و گروه دوم را نیرو‌های گردان حبیب به فرماندهی شهید محسن وزوایی تصرف کردند.

*پهلوانی از کشتی تا رزم

در مورد پهلوانی‌های فرمانده گردان سلمان روایت‌های بسیاری شده است. یکی از دوستان شهید از دورانی که هنوز حسین مشغول ورزش کشتی بود، تعریف می‌کند: روز مسابقه، حسین یکی دو تا کشتی گرفت و هنگام استراحت گفت: یک مأموریت فوری دارم. رفت و هنوز مسابقه بعدی شروع نشده برگشت. کنجکاو شدم که در حین مسابقه چه کار مهمی پیش آمده، طاقت نیاوردم و جریان را پرسیدم. گفت: یک خواهر دارم که مشکل جسمی دارد. باید دو، سه ساعت یکبار سری به او بزنم. گفتم: مگر پدر و مادرت نیستند؟ گفت چرا، اما خواهرم بیشتر به من وابسته است و من کار‌های او را انجام می‌دهم».

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • شهید عبدالرضا موسوی؛ از رتبه اول کنکور پزشکی تا شهادت برای فتح خرمشهر/ شهیدی که محل دفنش را مشخص کرده بود
  • «اُمّ علاء»؛ مادر شهیدی که هفت عزیزش را تقدیم اسلام کرد
  • چرا سردار زاهدی نمی خواست لباس سپاه را بپوشد؟
  • تشییع باشکوه پیکر مطهر شهید «مرتضی غلامی» در گناوه
  • اقامه نماز بر پیکر مطهر شهید «مرتضی غلامی» در گناوه
  • آئین تجدید میثاق با شهید والامقام «مرتضی غلامی» درگناوه
  • خاکسپاری پیکر شهید مرتضی غلامی در گناوه
  • دیدار با خانواده شهیدی که به دست اسرائیل به شهادت رسید/ عکس
  • تشییع پیکر مطهر شهید مرتضی غلامی
  • اولین فرمانده گردان در تیپ ۲۷ محمدرسول الله (ص) که بود؟